سفارش تبلیغ
صبا ویژن









درباره من

خط‏‌خطی
این‌جا دفتر مشق منه! دارم تمرین می‏‌کنم. می‏‌خوام اینقدر خط‏‌خطی‏ بکنم تا یاد بگیرم. اگر خیلی بد‏خط بود، شما لطفا خوش‏‌خط بخونید! مهم خبر این‌که "فرج نزدیک است!"

خط‌خطی اینجاست!


آرشیو وبلاگ
بهار 1387
تابستان 1387
پاییز 1387
زمستان 1387
بهار 1388
تابستان 1388
پاییز 1388
زمستان 1388
بهار 1389
تابستان 1389
پاییز 1389
زمستان 1389
بهار 1390
تابستان 1390
زمستان 1390
بهار 1391


لینک‌های روزانه
روزِ پشیمانی [38]
باور نداری از تنور خولی بپرس! [31]
روضه‌ای برای آن نور [19]
آزادی از نوع غربی‌ش! [21]
طعم انتظار در صفحات زندگی [32]
دعا و توسل عمومی جهت تعجیل ظهور حضرت [15]
ویژه‌نامه / چهل توشه برای راه [134]
شهید همت قهرمان من است [73]
مهجور [57]
پیامبری از خودتان [39]
ببخش سرباز... [63]
رفتم دویست تا دروغ گفتم و برگشتم! [67]
از بلاگ تا پلاک 5 [114]
تصاویر ماهواره‏ای [136]
حرمت‏شکنان عاشورا را شناسایی کنید. [344]
[آرشیو(32)]


لوگوی دوستان



لینک دوستان
گاه رهایی
دریای دل
رمز دشمن شناسی
تلخندک
شب گرد
میوه ممنوعه
بهارنارنج
نم نمک
رنگ آه
ذهن نوشت
من و چادرم
انتهای یک جاده
اسکالپل
نقـاش فقیـر
آقا مهدی
طعم عسل
مشترک مورد ‌نظر
هل اتی علی الانسان
آب یعنی ماهی
حتی بیشتر ...
تا او
صفحه بیست و یک
روضـه
امام خامنه‌ای
شهر حدیث
برای یار
ادواردو
اسلام دنیا را فتح خواهد کرد
عروة الوثقی


لوگوی وبلاگ





آمار  بازدید
بازدید کل :382492
بازدید امروز : 379
خروجی وبلاگ
 RSS 



راه برگشت به خانه

رمضان ماه عود است.
ماه برگشت به خانه‌ات، به اصلت.
11 ماه رفتی و رفتی و رفتی.
این 1 ماه را برگرد.
ممکن است جای پاهایت در راه خانه کمرنگ شده باشد.
هرچند که؛
چه بخواهی و چه نخواهی، برت می‏گرداند
خدا.
اینقدر دوستت دارد که نگران است نکند راه خانه‌ات را گم کرده باشی.
کمکت می‌کند که برگردی به خانه.
نازت را هم می‌کشد.
می‌گوید اگر برگردی هدیه داری.
خودم می‌شوم هدیه‌ات.
خودم را می‏گذارم در دلت.
راه نمایت می‌شوم.
بعد از آن، هر کجا که خواستی برو.
اگر راه نما را روشن گذاشتی، هیچ‌وقت راه خانه‌ را گم نمی‌کنی.
تنها هم نمی‌شوی.
تا 11 ماه دیگر هرکجا که خواستی برو، فقط به همان شرط.



نویسنده » خط‌خطی » ساعت 12:37 صبح روز پنج شنبه 88 مرداد 29

درسی از تاریخ

فردا سالگرد واقعه 28 مرداد است. واقعه‏ای به‏عنوان تجربه‏ای تلخ و درسی تاریخی که می‌توان به راحتی آن را با امروز ما مقایسه کرد.
دشمنان ایران عزیز، همیشه‌ی تاریخ در پی فرصتی بوده‌اند تا در این کشور حضوری از خود نشان دهند و مسلما بهترین زمان برای این کار، زمانی است که فضای سیاسی کشور آلوده به اختلافاتی هر چند جزئی می‌شود.
در واقعه 28 مرداد هم بعد از این‌که در تعامل آیت‌الله کاشانی و دکتر مصدق رخنه ایجاد شد، آمریکا و انگلستان شرایط را برای کودتا مناسب دیدند و در حالی که تنها 13 ماه از پیروزی جشمگیر مردم در قیام 30 تیر 1331 گذشته بود، این موفقیت با سرنگونی دولت مصدق شکست خورد.
این در حالی است که مادلین آلبرایت وزیر امور خارجه آمریکا در دولت کلینتون، بعد از حدود نیم قرن پرده از نقش شوم این کشور در واقعه 28 مرداد برداشت و دخالت آمریکا در این کودتا را تائید و از آن ابراز تاسف کرد. به همین سادگی!
اوضاع امروز کشور ما هم چیزی است شبیه به اوضاع آن دوران. با این تفاوت که ما اختلاف‏ها را نادیده می‏گیریم و هرگز حاضر نیستیم تجربه را دوباره تجربه کنیم.



نویسنده » خط‌خطی » ساعت 10:0 عصر روز سه شنبه 88 مرداد 27

از نسل فاطمه

دور امام صادق علیه‏‌السلام نشسته بودند و قرآن می‏‌خواندند.
قاری خواند: « و الشمس و ضحیها »
گفت: خورشید، محمّد صلی‌الله‌علیه‌وآله است که دین را برای مردم روشن کرد.
خواند: « و القمر اذا تلیها »
گفت: ماه، علی علیه‏‌السلام است بعد محمّد.
خواند:‏ « و النهار اذا جلّیها »
گفت: روز، امامی است از نسل فاطمه سلام‌الله‌علیها که تاریکی‏‌های ظلم را از بین می‏‌برد.

.: راستی، چرا فقط جمعـــ‌ه‏‌ها؟
.: پیشاپیش عید شما و میلاد او مبارک.
.: اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر.



نویسنده » خط‌خطی » ساعت 5:23 عصر روز چهارشنبه 88 مرداد 7

مرز دیوانگی!

روزمرّگی یعنی از صبح که بیدار می‌شوی تا شب، بدوی برای رفع نیازهایی محدود.
روزمرّگی یعنی عادت کنی به وضع موجود زندگی‌ات.
روزمرّگی یعنی تکرار ایام،
یعنی امروزت با دیروز فرق چندانی نداشته باشد.
روزمرّگی یعنی مرگ زندگی واقعی.
یعنی روحی خسته و جسمی پلاس.
خیلی وقت‌ها زندگی بوی مطبوعی ندارد.
دلت می‌خواهد اوضاع عوض بشود حتی اگر شده با جابجا کردن چندتا از وسیله‌های خانه یا رفتن به سفری دو سه روزه یا ... .
این‌ها به‌خاطر کسالت روح از یکنواختی موجود است که سرگرم شدن به این کارها حکم یک مسکّن را برای آنها دارد.
اما بعضی اوقات هرکاری که بکنی برای عوض شدن روحیه‌ات، فایده ندارد.
حتی رفتار و گفتار و کردارت هم متأثر از این حالت می‌شود.
خلاصه روزمرّگی بد وضعیتی است که مدتی است گریبان من را هم گرفته،
مثل خیلی از آدم‌های این دوره و زمانه.
انگار به همین روزمرّگی هم عادت کرده‌ام!



نویسنده » خط‌خطی » ساعت 12:31 صبح روز دوشنبه 88 تیر 22

آقای موسوی، چشمتان روشن!

دموکراسی یعنی همین، آقای موسوی!
خیلی وقتها پیروز میدان شما نیستید و باید نتیجه را به رقیب واگذار کرد.
جواب دموکراسی و انتخاب مردم را با چوب و چماق و سنگ نمی‌دهند، آقای مدعی طرفداری از حقوق از دست رفته ملت!
این، به اصطلاح طرفداران شمایند که حق ما را خورده‌اند، امنیتمان را سلب کرده‌اند، به نظر مردم احترام نمی‌گذارند.
این است آزادی مورد نظر شما؟! وای به حالتان.
اگر بگویید که در انتخابات تقلب شده که آبروی خودتان و 40 هزار نماینده پای صندوق‌های رأیتان خواهد رفت! پس لطفا باور کنید که ملت، فقط آنهایی نیستند که شما می‌پسندید. چشم‌هایتان را باز کنید.
آقای موسوی، دیکتاتوری را برایتان معنا کنم؟ من که نه؛ ولی امام(ره) اینطور گفته‏اند:
"دیکتاتورى همان است که نه به مجلس سر فرود مى‏آورد، نه به قوانین مجلس و نه به شوراى نگهبان و نه به تأیید شوراى نگهبان ... و همین‏طور به همه ارگانها. قانون معنایش این است که [همه‏] چیزها [را] به حسب قانون اسلامى، به حسب قانون کشورى که منطبق با قوانین اسلام است، همه را، وظیفه‏شان را قانون معین کرده. بعد از آنکه قانون وظیفه را معین کرد، هرکس بخواهد که برخلاف او عمل بکند، این یک دیکتاتورى است که حالا به‏صورت مظلومانه پیش آمده است و بعد به صورت قاهرانه پیش خواهد آمد و بعد، این کشور را به تباهى خواهد کشید و این کشور وقتى به تباهى کشیده‌شد و این مردم متفرق و مختلف با هم شدند، این، همان وظیفه‏اى که براى ابرقدرتها باید انجام بدهد این آدم انجام داده، ولو خودش نمى‏فهمد ..." -1-
شما بودید که به گفته دکتر! خاتمی، مردی اخلاقی خوانده شده بودید. اخلاق یعنی این؟ این کارها که جز بی‌اخلاقی معنای دیگری ندارند.
شما بودید که بارها خود را همراه امام(ره) در روزهای سخت زندگیِ مردم خواندید و همراهی با ایشان را بر سرمان کوبیدید. این است پیروی از خط ولایت فقیه و رهبری؟
شما که فقط چند ساعت بعد از دیدار با نایب امام‌(ره) به خیابان آمدید برای همراهی با ملت!!!
در مقابل سخنان امام خمینی(ره) هم اینگونه واکنش نشان می‌دادید؟
شما بودید که می‌خواستید اداره امور مردم را در دست بگیرید؟ با این مدل استناد به قضایا؟!
شما بودید که می‌خواستید آبروی از دست رفته ما! را در جهان، بخرید؟ حالا که همان‌ها شما را به متانت دعوت می‌کنند. شما بگویید که چه‌کسی آبروی ملت را دارد می‌برد؟
راستی؛
چشم شما روشن که آمریکا و انگلیس و صهیونیست‌ها و ...، از آتشی که با سکوت و گاهی همراهی‏تان، برپا ساخته‌اید بهترین استفاده‌ها را برده‌اند و تنورش را شعله‌ور کرده‌اند و دل ملت را می‌سوزانند.
چشمتان روشن!

.: -1- صحیفه نور، جلد ‏14، صفحه 415 و 416



نویسنده » خط‌خطی » ساعت 5:26 عصر روز سه شنبه 88 خرداد 26

رأی من؛ فقط احمدی‏ نژاد

به احمدی‌نژاد رأی می‌دهم، زیرا؛
+ نام و یاد امام زمان عجل الله تعالی فرجه را در گوش جهانیان طنین‌افکن کرد.
+ افکار و اندیشه‌های امام خمینی (ره) را که داشت فراموش می‌شد، دوباره زنده کرد.
+ رهبرم را می‌بینم که همواره مدافع اوست.
+ مرد عمل است نه شعار.
+ به منِ جوان ایرانی فهماند که اگر بخواهیم، می‌شود و می‌توانیم.
+ آزادی از دست رفته سال‌هایم را به من بازگرداند.
+ در برابر قدرت‌های استکباری بزدل نیست.
+ ساده و در میان مردم زندگی می‏‌کند، نه در کاخ و به دور از مردم.
+ کارهایش، بی‌باکی و شجاعت‌های امام را یادآور است.
+ باعث اقتدار و سربلندی کشور عزیزم در جهان شده‌است.
+ خودش را نوکر و خدمت‌گزار مردم می‌داند نه سرپرست و همه‌کاره آن‌ها.
+ ایران را به یکی از بزرگترین قدرت‌ها در عرصه بین‌الملل بدل کرد.
+ روح امید را در قلب ملت زنده کرد.
+ آمریکا‌، انگلیس‌، صهیونیست‌ها‌ و برخی داخلی‌ها می‌گویند هرکس جز احمدی‌نژاد!
و در نهایت این‌که؛

دعوت از چند دوست:
رها - عاشقانه‌ها - فتوبلاگ وصال



نویسنده » خط‌خطی » ساعت 10:0 عصر روز دوشنبه 88 خرداد 11

ویروس یاب

داشتم در اینترنت می‏‌تابیدم و این‏‌طرف و آن‏‌طرف سرک می‏‌کشیدم که یک‏‌دفعه، آنتی‏‌ویروس محترم آژیرش به صدا درآمد و از وجود یک ویروس باخبرمان کرد.
سریع رفتم سراغش و نابودش کردم تا به سیستم آسیبی نرساند.
همان‌موقع به ذهنم خطور کرد که ای‏‌کاش در دنیای واقعی هم هر وقت صدای آژیر خطر دلم در می‏‌آمد و من را از وجود ویروسی خانمان‏‌سوز مطلع می‏‌کرد، گوش کَرَم این‌صدا را می‏‌شنید و سریع می‏‌رفتم و نابودش می‏‌کردم.
چه‌سود که اغلب‌وقتها ویروس‏‌های درونی قابل شناسایی نیستند!



نویسنده » خط‌خطی » ساعت 12:44 عصر روز پنج شنبه 88 اردیبهشت 10

ترمیدور؟ آن هم در ایران؟

"ترمیدور" و به عبارت دیگر حرکت دوری انقلاب‏ها نظریه‌‏ای است منسوب به "کربن برینتون".
طبق این نظریه تمامی انقلاب‏‌ها اجبارا باید سه مرحله حکومتی را بگذرانند.
در ابتدا حکومت میانه‏‌روها (مخالفان با انقلاب)، سپس تندروها (انقلابیون) و در نهایت هم ترمیدور (بازگشت دوباره میانه‌روها)!
ترمیدور با انقلاب فرانسه، انگلستان، روسیه و آمریکا کاملا منطبق است.
گویا در ایران هم تا مقطعی با انقلاب اسلامی قابل تطبیق بود.
مرحله اول، هم‌زمان بود با دولت موقت و سپس دولت بنی‏‌صدر.
مرحله دوم، با دولت شهید رجایی و حضرت آیت‏‌الله خامنه‏‌ای مصادف شد.
اما مرحله سوم که بعد از جنگ تحمیلی داشت شکل می‏‌گرفت، به یک‏‌باره و هم‌زمان با روی‌کار آمدن احمدی‌نژاد در تیرماه هشتاد و چهار، نقض شد و این نظریه به بن‌بست رسید.
و این یعنی پایان ترمیدور.
گویا ایرانی همیشه پایبند به اصول است نه پایبند به یک‌سری قوانین جامعه‌شناسی محض و به‌زودی باز هم پایداری خود را بر این اصول نشان خواهد داد، انشاء الله.



نویسنده » خط‌خطی » ساعت 9:58 عصر روز شنبه 88 اردیبهشت 5

رئیس جمهور بی رقیب

بعد از شنیدن صحبت‌های مردم اصفهان ار تلویزیون درباره رسیدگی عالی نهاد ریاست‌جمهوری به نامه‌های دور قبل سفر استانی، امروز دیگر مطمئن شدم احمدی‌نژاد بی‌رقیب است!
در عرض پنج ساعت حدود یازده‌هزار نامه باز کردیم که پر بودند از ابراز احساساتی که خالصانه و بی‌بدیل نثار رئیس‌جمهور شده‌بودند.
مخصوصا بعضی از نامه‌ها که جز تشکر چیز دیگری برای گفتن نداشتند.
واقعا لذت‌بخش بود.



نویسنده » خط‌خطی » ساعت 9:44 عصر روز یکشنبه 88 فروردین 23

خانه دوست کجاست؟

"خانه دوست" کجاست؟ پیدا نیست.
کوچه‌باغ دلتنگی نمایان گشته‌است.
روحمان تاریک است.
جانمان سنگین است.
خانه‌مان رنگارنگ.
آسمان پر دود است.
"خانه دوست" چرا پیدا نیست؟
خوب می‏‌دانم من،
چون چراغ این‌جا نیست!
نور باید؛
تا هویدا گردد "خانه دوست". 

.: یا امام زمان، اولین جمعه سال آمد اما شما این‌جا نبودید.
نکند جمعه‌ی آخر هم بیاید و هنوز ...



نویسنده » خط‌خطی » ساعت 3:17 عصر روز جمعه 88 فروردین 7

<   <<   6   7   8   9   10   >>   >
کلیه‌ی حقوق متعلق به وبلاگ صفحات خط‌خطی می‌باشد.