یعنی شما
وای به حال لبترکخوردهای که آب به لبانش نرسید.
وای به حال گلی که در حسرت آب، پژمرد.
بانو، از شما فقط میتوانـم داستان "بابا آب داد" را بگویم.
چه داستان غمانگیزی؛
بابا، آب داد و ما نچشیدیم.
بابا، آب داد و ما پژمردیـــم.
وای به حال لبترکخوردهای که آب به لبانش نرسید.
وای به حال گلی که در حسرت آب، پژمرد.
بانو، از شما فقط میتوانـم داستان "بابا آب داد" را بگویم.
چه داستان غمانگیزی؛
بابا، آب داد و ما نچشیدیم.
بابا، آب داد و ما پژمردیـــم.
من و علی دو بابای این امتایم.*
مؤمن مخلص، مثل آب است.**
مخلصتر از حضرت زهرا علیهاسلام، کـه؟
چه راست گفت؛
بابا
آب
داد.
* أنا و علی أبوا هذه الامة؛ عیون أخبار الرضا علیهالسلام، جلد دوم، صفحهی هشتـادوششم.
** مثل المؤمن المخلص کمثل الماء؛ مصباح الشریعه، صفحهی صدوبیستونهـم.
کودکی که هرگز، روی بابا را ندیده،
و جز شنیدهها، نشانی از او ندارد،
دل میسپارد به عشق او
که شبیهتر است به بابا.
که وقتی میبیندش، یاد بابا بیفتد.
و تا همیشه تلاشش این است که به بابا برسد.
و روزی در آغوش پرعطوفت او قرار بگیرد.
کاش زود بزرگ شویم...
انگار
این روزها، دنیا وارونه شده.
و من از زمینی دیگر آمدهام.
و کار خلافی انجام دادهام.
بس که غریبانه دیده میشوم!
جز خودم را نباید ملامت کنم.
جزای سکوتهام را میدهم!
این روزهای آخر ماه رمضان
دیگر خبری از دلضعفه نیست.
تازه شده مثل دلهامان؛
همان دلها
که هیچوقت ضعف نرفته،
بس که همیشه خالی بوده!
کلیهی حقوق متعلق به وبلاگ صفحات خطخطی میباشد. |