فردا؛
میدانم که میآیی
و میگذرد آن روزها،
که بی تو گذشت.
میگذرد آن شبها،
که بی مهر رخت،
صبحدمان را نظارهگر بودیم.
میگذرد آن سالهای خشک و بیروح،
که ما قحطیزدگان حضور
همچو ماهی تشنهلب
لهلهت میزدیم.
آری؛
همهشان میگذرد...
نویسنده » خطخطی » ساعت 4:16 عصر روز شنبه 87 مرداد 5
امروز کتاب خیلی جالبی خواندم.
اسمش بود "کتاب مخفی یهود: نبوئت هیلد".
نبوئت هیلد، کتابی است قدیمی که قرنها در کتابخانهی علمای یهود به نام کتاب مرموز، مخفی بوده و سرانجام یکی از همین علما بعد از تشرّف به اسلام، توانسته قسمتی از این کتاب را به دست بیاورد و آن را افشا کند!
این کتاب راجع به الهاماتی است که 70 سال قبل از بعثت پیغمبر اکرم صلواتاللهعلیهوآله، دربارهی ایشان و نسل بابرکتشان به پسربچّهای یهودی میشده است و در واقع دارد به یهودیان، پایان عمر دینشان را اعلام میکند.
در قسمتی از این الهامات آمده؛
به یاد ساعتی که فرج قوی گردد و نبوّت بسیار شود و مانند سیل جهان را پر کند * شرافت زیاد شود و جبروت بسیار گردد و اسیران گشوده شوند. (آیهی سیزده از کتاب بشارات عهدین)
این آیه دقیقا به ظهور حضرت مهدی عجلاللهتعالیفرجهالشریف اشاره دارد و اینکه عصر ظهور حضرتش، عصر آشکار شدن آثار دعوت تمام انبیاء الهی علیهمالسلام، عصر پیروزی حق بر باطل و عصر آشکار شدن عزّت و شرافت الهی است.
حقا که چه دوران باشکوهی خواهد بود آن دوران!
به امید آن روز...
.: اللهم عجّل لولیک الفرج
نویسنده » خطخطی » ساعت 2:0 عصر روز یکشنبه 87 فروردین 25
اینجا مکانیست برای خطخطی کردن روی صفحات.
چه صفحهی کاغذ باشد، چه صفحه دل.
چه در زمین باشد، چه در آسمان.
مکانی برای خط کشیدن بر نادانیهایی که در بند اسارتشان اسیر شدهام.
و منم که باید ببینم زمینیام یا آسمانی.
و ای کاش آسمانی باشم...
امید اندیشیدن دارم
برای درست عمل کردن.
برای فردایی که همه منتظرش هستیم.
منتظر مرد انتظار.
او که خواهد آمد.
شاید همین فردا
...
سلام بر بهترینِ هستی
السلام علیک یا ابا صالح المهدی...
نویسنده » خطخطی » ساعت 4:0 عصر روز پنج شنبه 87 فروردین 22