و محمد آمد...
و در آن روزگاران سیاه
تو آمدی
ای "محــــــمد".
آبرو دادی.
و عزت،
و افتخار،
و سرافرازی،
و شکستناپذیری را.
شکستی
بتها،
و ظلمت،
و خفت،
و حقارت،
و بردگی را.
اما افسوس که قَدرت ندانستند.
و بعد تو؛
باز
روزگار سیاهی آمد.
و جهالت و خفت و بردگی و ...
همگی آمدند.
اینبار اما
"م ح م د" خواهد آمد.
هماو که همنام توست.
آری؛
خواهد آمد...
.: دردانهی هستی آمدهاست... میلادش مبارک.
نویسنده » خطخطی » ساعت 12:13 عصر روز پنج شنبه 88 اسفند 13