فردا سالگرد واقعه 28 مرداد است. واقعهای بهعنوان تجربهای تلخ و درسی تاریخی که میتوان به راحتی آن را با امروز ما مقایسه کرد.
دشمنان ایران عزیز، همیشهی تاریخ در پی فرصتی بودهاند تا در این کشور حضوری از خود نشان دهند و مسلما بهترین زمان برای این کار، زمانی است که فضای سیاسی کشور آلوده به اختلافاتی هر چند جزئی میشود.
در واقعه 28 مرداد هم بعد از اینکه در تعامل آیتالله کاشانی و دکتر مصدق رخنه ایجاد شد، آمریکا و انگلستان شرایط را برای کودتا مناسب دیدند و در حالی که تنها 13 ماه از پیروزی جشمگیر مردم در قیام 30 تیر 1331 گذشته بود، این موفقیت با سرنگونی دولت مصدق شکست خورد.
این در حالی است که مادلین آلبرایت وزیر امور خارجه آمریکا در دولت کلینتون، بعد از حدود نیم قرن پرده از نقش شوم این کشور در واقعه 28 مرداد برداشت و دخالت آمریکا در این کودتا را تائید و از آن ابراز تاسف کرد. به همین سادگی!
اوضاع امروز کشور ما هم چیزی است شبیه به اوضاع آن دوران. با این تفاوت که ما اختلافها را نادیده میگیریم و هرگز حاضر نیستیم تجربه را دوباره تجربه کنیم.
نویسنده » خطخطی » ساعت 10:0 عصر روز سه شنبه 88 مرداد 27
دموکراسی یعنی همین، آقای موسوی!
خیلی وقتها پیروز میدان شما نیستید و باید نتیجه را به رقیب واگذار کرد.
جواب دموکراسی و انتخاب مردم را با چوب و چماق و سنگ نمیدهند، آقای مدعی طرفداری از حقوق از دست رفته ملت!
این، به اصطلاح طرفداران شمایند که حق ما را خوردهاند، امنیتمان را سلب کردهاند، به نظر مردم احترام نمیگذارند.
این است آزادی مورد نظر شما؟! وای به حالتان.
اگر بگویید که در انتخابات تقلب شده که آبروی خودتان و 40 هزار نماینده پای صندوقهای رأیتان خواهد رفت! پس لطفا باور کنید که ملت، فقط آنهایی نیستند که شما میپسندید. چشمهایتان را باز کنید.
آقای موسوی، دیکتاتوری را برایتان معنا کنم؟ من که نه؛ ولی امام(ره) اینطور گفتهاند:
"دیکتاتورى همان است که نه به مجلس سر فرود مىآورد، نه به قوانین مجلس و نه به شوراى نگهبان و نه به تأیید شوراى نگهبان ... و همینطور به همه ارگانها. قانون معنایش این است که [همه] چیزها [را] به حسب قانون اسلامى، به حسب قانون کشورى که منطبق با قوانین اسلام است، همه را، وظیفهشان را قانون معین کرده. بعد از آنکه قانون وظیفه را معین کرد، هرکس بخواهد که برخلاف او عمل بکند، این یک دیکتاتورى است که حالا بهصورت مظلومانه پیش آمده است و بعد به صورت قاهرانه پیش خواهد آمد و بعد، این کشور را به تباهى خواهد کشید و این کشور وقتى به تباهى کشیدهشد و این مردم متفرق و مختلف با هم شدند، این، همان وظیفهاى که براى ابرقدرتها باید انجام بدهد این آدم انجام داده، ولو خودش نمىفهمد ..." -1-
شما بودید که به گفته دکتر! خاتمی، مردی اخلاقی خوانده شده بودید. اخلاق یعنی این؟ این کارها که جز بیاخلاقی معنای دیگری ندارند.
شما بودید که بارها خود را همراه امام(ره) در روزهای سخت زندگیِ مردم خواندید و همراهی با ایشان را بر سرمان کوبیدید. این است پیروی از خط ولایت فقیه و رهبری؟
شما که فقط چند ساعت بعد از دیدار با نایب امام(ره) به خیابان آمدید برای همراهی با ملت!!!
در مقابل سخنان امام خمینی(ره) هم اینگونه واکنش نشان میدادید؟
شما بودید که میخواستید اداره امور مردم را در دست بگیرید؟ با این مدل استناد به قضایا؟!
شما بودید که میخواستید آبروی از دست رفته ما! را در جهان، بخرید؟ حالا که همانها شما را به متانت دعوت میکنند. شما بگویید که چهکسی آبروی ملت را دارد میبرد؟
راستی؛
چشم شما روشن که آمریکا و انگلیس و صهیونیستها و ...، از آتشی که با سکوت و گاهی همراهیتان، برپا ساختهاید بهترین استفادهها را بردهاند و تنورش را شعلهور کردهاند و دل ملت را میسوزانند.
چشمتان روشن!
.: -1- صحیفه نور، جلد 14، صفحه 415 و 416
نویسنده » خطخطی » ساعت 5:26 عصر روز سه شنبه 88 خرداد 26
به احمدینژاد رأی میدهم، زیرا؛
+ نام و یاد امام زمان عجل الله تعالی فرجه را در گوش جهانیان طنینافکن کرد.
+ افکار و اندیشههای امام خمینی (ره) را که داشت فراموش میشد، دوباره زنده کرد.
+ رهبرم را میبینم که همواره مدافع اوست.
+ مرد عمل است نه شعار.
+ به منِ جوان ایرانی فهماند که اگر بخواهیم، میشود و میتوانیم.
+ آزادی از دست رفته سالهایم را به من بازگرداند.
+ در برابر قدرتهای استکباری بزدل نیست.
+ ساده و در میان مردم زندگی میکند، نه در کاخ و به دور از مردم.
+ کارهایش، بیباکی و شجاعتهای امام را یادآور است.
+ باعث اقتدار و سربلندی کشور عزیزم در جهان شدهاست.
+ خودش را نوکر و خدمتگزار مردم میداند نه سرپرست و همهکاره آنها.
+ ایران را به یکی از بزرگترین قدرتها در عرصه بینالملل بدل کرد.
+ روح امید را در قلب ملت زنده کرد.
+ آمریکا، انگلیس، صهیونیستها و برخی داخلیها میگویند هرکس جز احمدینژاد!
و در نهایت اینکه؛
دعوت از چند دوست:
رها - عاشقانهها - فتوبلاگ وصال
نویسنده » خطخطی » ساعت 10:0 عصر روز دوشنبه 88 خرداد 11
بعد از شنیدن صحبتهای مردم اصفهان ار تلویزیون درباره رسیدگی عالی نهاد ریاستجمهوری به نامههای دور قبل سفر استانی، امروز دیگر مطمئن شدم احمدینژاد بیرقیب است!
در عرض پنج ساعت حدود یازدههزار نامه باز کردیم که پر بودند از ابراز احساساتی که خالصانه و بیبدیل نثار رئیسجمهور شدهبودند.
مخصوصا بعضی از نامهها که جز تشکر چیز دیگری برای گفتن نداشتند.
واقعا لذتبخش بود.
نویسنده » خطخطی » ساعت 9:44 عصر روز یکشنبه 88 فروردین 23