"خانه دوست" کجاست؟ پیدا نیست.
کوچهباغ دلتنگی نمایان گشتهاست.
روحمان تاریک است.
جانمان سنگین است.
خانهمان رنگارنگ.
آسمان پر دود است.
"خانه دوست" چرا پیدا نیست؟
خوب میدانم من،
چون چراغ اینجا نیست!
نور باید؛
تا هویدا گردد "خانه دوست".
.: یا امام زمان، اولین جمعه سال آمد اما شما اینجا نبودید.
نکند جمعهی آخر هم بیاید و هنوز ...
نویسنده » خطخطی » ساعت 3:17 عصر روز جمعه 88 فروردین 7
"امام زمان، سلام.
من شما رو خیلی دوست دارم.
اما یه خواهش؛
اگر ممکنه لطف کنید و فعلا نیایید!
ببخشیدا؛ آخه میدونید چرا؟
میگن وقتی میآیید خیلیها رو از دم تیغ میگذرونید و جوی خون راه میاندازید.
و من مطمئنا یکی از اون خیلیهام!!
آخه خیلی بدم، پر از گناهم. بارها و بارها شما رو از خودم رنجوندم.
در عین حال دوست هم ندارم حالا بمیرم، تازه اول جوونیمه!
پس لطف کنید و فعلا نیایید!"
شاید باور نکنید، اما اینها صحبت یکی از نوجوانهای شهر ماست.
بعضی افراد از ترس اینکه مبادا چنین بلایی! سرشان بیاید، برای ظهور امام زمان علیهالسلام دعا که نمیکنند هیچ، با کارها و حرفهایشان برعکس هم عمل مینمایند.
متاسفانه ما را همیشه از غضب حضرت مهدی علیهالسلام ترساندهاند و بهناحق تنها سمبل محبت واقعی را برایمان موجودی ترسناک کردهاند.
واقعا، اگر این سخنان از ذهن و دلمان پاک نشود چطور میتوانیم محبت واسعهی مهدی علیهالسلام را درک و در مقابل به ایشان بذل محبت کنیم، که همهمان خوب میدانیم اگر محبتش در دلمان رسوخ کردهبود، هرگز بهسمت گناه و ظلم و بیگانهپرستی و خودخواهی و ... سر نمیچرخاندیم.
تو خود حدیث مفصل...
نویسنده » خطخطی » ساعت 10:20 عصر روز شنبه 87 آبان 25
وقتی صحبتهای آیتالله ناصری درباره فرج امام زمان(علیهالسلام) را شنیدم، منقلب شدم.
تازه یادم آمد چندوقتی هست که حضرت را از ته دل صدا نزدهام.
چندوقتی هست که از ته دل برای فرج دعا نکردهام.
هرچه بوده، زبانی بوده!
از خودم بدم آمد.
از عمق وجود دعا میکنم:
دم غروبه، صدای قرآن توی آسمون پیچیده، باد هم داره میوزه...
خدایا؛
فرج آقامون را برسان.*
* از سخنان آیتالله ناصری.
نویسنده » خطخطی » ساعت 6:0 عصر روز جمعه 87 مهر 19
همهجا گفتهاند،
توی قرآن، سنت.
عاشورای حسین علیهالسلام برای همین بود اصلا.
امر به معروف، نهی از منکر.
قبل اینکه بیاید امّا،
وارونهاش میکنند مردم.
امر به منکر، نهی از معروف!!!
نویسنده » خطخطی » ساعت 5:25 عصر روز شنبه 87 شهریور 23
شیخ گفت:
چهل شب، هر شب صد بار "رب أدخلنی مدخل صدق..." را بخوانید، امام زمان را میبینید.
رفت و آمد.
گفت:
خواندم. ندیدم.
جواب شیخ مو را به تنش راستکرد:
توی مسجد که نماز میخواندی، سیّدی بهت گفت انگشتر دست چپ کراهت دارد. گفتی کلّ مکروه جایز!
آن سیّد، امام زمانت بود!
نویسنده » خطخطی » ساعت 2:27 عصر روز سه شنبه 87 مرداد 29
آنجا که تو نباشی کویر است.
درست مثل همینجا،
دل من؛
از درون، وسوسههای خنّاس
از بـرون، ظلم ظالمان نااهل
خشک و بیروحم کردهاند!
ایها الربیع الأنام؛
ای بهار مردمان.
بیا و چشمههای وجودم را روان کن،
زمین روحم را خرم کن،
درخت جانم را بارور کن.
ایها النضرة الأیام؛
ای سرسبزی روزگار.
.:میلادت مبارک:.
نویسنده » خطخطی » ساعت 3:49 عصر روز شنبه 87 مرداد 26
استاد میگفتند: اونی که غائبه ما هستیم، نه امام زمان علیهالسلام!
برایم عجیب بود.
در حقیقت تلنگری بود بر دلم.
من غائبم نه امامم!
اصلا ببینم، غائب کیست؟
فرهنگ لغت را میگردم.
در تعریف "غایب" نوشته است:
«دور از نظر، کسی که حاضر نیست و در جای دیگر است.»
خندهدار است.
تا امروز فکر میکردم که من هستم و امامم نیستند!
من حاضرم و امامم غائب!
امروز اما فهمیدم؛
کسی که غائب است منام نه امام زمان علیهالسلام.
منم که با گناهانم خودم را از دید امامم غائب کردهام و نزد او حضور ندارم!
منم که با دوری کردن از امامم، هر جای دیگری هستم جز آن جایی که باید باشم!
میخواهم عوضم کنی.
میخواهم حاضر شوم در جمع دوستانت.
.
.
.
مهدی جان، برای غیبتهای همیشگیام دلیل قانعکنندهای ندارم.
ببخش و من را هم، در جمع دوستانت راه بده!
آمین
نویسنده » خطخطی » ساعت 12:34 عصر روز سه شنبه 87 مرداد 15
فردا؛
میدانم که میآیی
و میگذرد آن روزها،
که بی تو گذشت.
میگذرد آن شبها،
که بی مهر رخت،
صبحدمان را نظارهگر بودیم.
میگذرد آن سالهای خشک و بیروح،
که ما قحطیزدگان حضور
همچو ماهی تشنهلب
لهلهت میزدیم.
آری؛
همهشان میگذرد...
نویسنده » خطخطی » ساعت 4:16 عصر روز شنبه 87 مرداد 5
امروز کتاب خیلی جالبی خواندم.
اسمش بود "کتاب مخفی یهود: نبوئت هیلد".
نبوئت هیلد، کتابی است قدیمی که قرنها در کتابخانهی علمای یهود به نام کتاب مرموز، مخفی بوده و سرانجام یکی از همین علما بعد از تشرّف به اسلام، توانسته قسمتی از این کتاب را به دست بیاورد و آن را افشا کند!
این کتاب راجع به الهاماتی است که 70 سال قبل از بعثت پیغمبر اکرم صلواتاللهعلیهوآله، دربارهی ایشان و نسل بابرکتشان به پسربچّهای یهودی میشده است و در واقع دارد به یهودیان، پایان عمر دینشان را اعلام میکند.
در قسمتی از این الهامات آمده؛
به یاد ساعتی که فرج قوی گردد و نبوّت بسیار شود و مانند سیل جهان را پر کند * شرافت زیاد شود و جبروت بسیار گردد و اسیران گشوده شوند. (آیهی سیزده از کتاب بشارات عهدین)
این آیه دقیقا به ظهور حضرت مهدی عجلاللهتعالیفرجهالشریف اشاره دارد و اینکه عصر ظهور حضرتش، عصر آشکار شدن آثار دعوت تمام انبیاء الهی علیهمالسلام، عصر پیروزی حق بر باطل و عصر آشکار شدن عزّت و شرافت الهی است.
حقا که چه دوران باشکوهی خواهد بود آن دوران!
به امید آن روز...
.: اللهم عجّل لولیک الفرج
نویسنده » خطخطی » ساعت 2:0 عصر روز یکشنبه 87 فروردین 25