نوشتن از امام خوبیها بهانه نمیخواهد، هرچند سخت است!
سخت است خلاصهی "ماه" در چند سطر.
مردی که صلابت، شجاعت، محبت، ولایت، دین، دنیا، عقبا، همه و همه را برایت معنا میکند؛
آن هم در این زمانهی ظلمتافزا.
مردی که یکایک کردارها و گفتارهایش، آیتی است الهی در این دار شیطانی.
من که بیشتر از پدربزرگ نداشتهام دوستش دارم.
ندیدهامش اما؛
مهرش را به دلم انداختهاست خدا؛ ابداً ابدا!
آری؛
خدا باید بخواهد تا کسی دوستت بدارد.
.: ممنون از دوستان عزیز؛ سایه ، آیه و جناب یک پسر شیمیایی که بنده را هم به جنبش وبلاگی چارده خرداد دعوت کردهبودند.
نویسنده » خطخطی » ساعت 12:39 عصر روز دوشنبه 89 خرداد 17
آن انقلاب
که خمینـی کبیر برپا کرد،
بیشک
راه را هموار کرد
برای آمدن تــو.
اکنون سالهاست
در انتظارت
چشمهامان به راه است...
نویسنده » خطخطی » ساعت 5:25 عصر روز شنبه 88 بهمن 17
امسال چند روزی زودتر از محرّم، عزادارمان کردند.
سیاه به تنـمان پوشاندند.
داغ به دلـمان گذاشتند.
جگر ما هم، آتش گرفت.
اما از بدبختیشان همین بس؛
که با این کار پَست،
عشق به ولایت و امام و رهبری را درونـمان شعلهورتر کردند،
و تلاشـمان را برای رسیدن به آرمانهایشان، افزونتر.
و باز هم با زبان بیزبانی فریاد کردند و توجیهـمان، که:
"در راهی که هستید محکم بمانید
که راهتان راه خداست... ."
نویسنده » خطخطی » ساعت 6:59 عصر روز دوشنبه 88 آذر 23