استاد میگفتند:
محبت خــدا و اهـلبیت علیهمالسلام را، با تلــقین نمیشود به دل وارد کرد.
آدم باید واقعا عاشق باشد!
باید عشق غیر را از دل بیرونکرد تا عشق خدا و ائمه علیهمالسلام واردش شود؛
عشق صادق!
میگفتند:
اگر میخواهی ببینی چقدر عاشق خدایی، ببین صبحها چهچیزی از خواب ناز بیدارت میکند؟
خدا و یا ...؟
نویسنده » خطخطی » ساعت 5:19 عصر روز چهارشنبه 87 شهریور 13
استاد میگفتند: اونی که غائبه ما هستیم، نه امام زمان علیهالسلام!
برایم عجیب بود.
در حقیقت تلنگری بود بر دلم.
من غائبم نه امامم!
اصلا ببینم، غائب کیست؟
فرهنگ لغت را میگردم.
در تعریف "غایب" نوشته است:
«دور از نظر، کسی که حاضر نیست و در جای دیگر است.»
خندهدار است.
تا امروز فکر میکردم که من هستم و امامم نیستند!
من حاضرم و امامم غائب!
امروز اما فهمیدم؛
کسی که غائب است منام نه امام زمان علیهالسلام.
منم که با گناهانم خودم را از دید امامم غائب کردهام و نزد او حضور ندارم!
منم که با دوری کردن از امامم، هر جای دیگری هستم جز آن جایی که باید باشم!
میخواهم عوضم کنی.
میخواهم حاضر شوم در جمع دوستانت.
.
.
.
مهدی جان، برای غیبتهای همیشگیام دلیل قانعکنندهای ندارم.
ببخش و من را هم، در جمع دوستانت راه بده!
آمین
نویسنده » خطخطی » ساعت 12:34 عصر روز سه شنبه 87 مرداد 15