• وبلاگ : صفحات خط خطي
  • يادداشت : آن روز در شرهاني...
  • نظرات : 1 خصوصي ، 7 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    سلام
    زيارت قبول
    بله شنيدم قصه رو!!!!!
    و شنديم که چقد جاي من خالي بوده...
    البته واسه اونايي که منو ميشناسن!
    گلپرو لسان!
    خوشحال ميشيم با شمام دوست بشيم!
    فعلا...

    پاسخ

    سلام. جاي همه دوستاني كه دوست داشتند بيايند و نتونستند، و از جمله شما خيلي خالي بود. ما هم خوشحال ميشيم از دوستي با شما.

    سلام دوست عزيز

    خوبيد؟

    خوش به حال تون كه اين سعادت نصيب تون شد

    ولي واقعا چه عاشقونه رفتتند

    كه هنوز هم دارند براي همه داستان عشقشون رو فرياد مي زنند

    ولي كاش ما هم بشنويم

    سلام
    مرسي از لبيکتون...
    راستش ما اينبار که بوديم...تا دم شرهاني رفتيم...با دوتا شهيد تازه تفحض شدش اما راهمون ندادن...
    بادلي پر غم برگشتيم...
    خوش به حال شما که ديديد اونجا رو...............
    اللهم عجل لوليک الفرج و العافيه و النصر و مد في عمره الشريف م زين الارض بطول بقائه و اجعلنا من خير اعوانه و انصاره
    پاسخ

    سلام. وظيفه بود، اما اين‌دفعه ما هم تا نزديک شرهاني رفتيم و برگشتيم. راهمون ندادند اينبار...

    شهدا مثل گلند با خاراي دور و ورش

    آقا جون گل مي‌خري بيا و با خار بخرش

    سلام

    متن شما رو كه خوندم يادم افتاد به هويزه و شهداي گمنامش...نميدونم چه حسي بود كه همه خود به خود جذب شهداي گمنام مي شدن...نميدونم...شايد يه كششِ آسموني...

    تقصير شما بود!دلم بدجور هوايي شد...

    التماس دعا...

    سلام

    دلم هواي همين حالا و هوا را دارد...

    موفق باشي يا علي

    عشق فقط آسمونيش